با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
توي يک کلاس خلوت --------------------- دو تا دانشجو اسيرن دو تا بد شانس، دو تا تنها ---------------- يکيشون تو يکيشون من قلب استاد مثل سنگه -------------------- سنگ سرد و سخت خارا زده قفل بي صدايي ----------------------- به لباي خستۀ ما چشم استاد شده خيره ------------------ مراقب آخرِ گيره ناز از ترس نگاشون ----------------------- کم کَمَک داره ميميره نميتونيم که بجنبيم--------------------- پيش اين استاد کافر 10 گرفتن من و تو ------------------------- قصه هست قصّۀ آخر هميشه فاصله بوده ----------------------- بين برگاي من و تو با همين تلخي گذشته ------------------- امتحاناي من و تو راه دوري بين ما نيس --------------------- اما باز اينم زياده تنها اميد من و تو ------------------------- اين مراقب جواده کاش ميشد برگه عوض کرد ------------- کاش ميشد تقلّبي کرد کاش ميشد از جايي ديد زد ------------- روي برگ خود کپي کرد ما بايد با هم بشينيم --------------------- اگه ميخوايم که نيفتيم واسه ما جدايي مرگه --------------------- تا جدا بشيم ميافتيم کاشکي جاهامون عوض بشه ------------ من و تو با هم بشينيم توي يک فرصت ويژه ----------------------- برگاي همو ببينيم شايد اونجا واسۀ ما ---------------------- ديگه گير بازار نباشه خيلي خوبه اگه با ما ---------------------- جاسوس و رادار نباشه اينجاي شعر که رسيدم ------------------ از نوشتن دست کشيدم سرمو بالا اُوردم --------------------------- يهو مراقبو ديدم بجاي حلِ مسائل ------------------------- اين اراجيفو نوشتي راستي خوي شد که به سرعت ---------- از توي خواب پريدم چونکه از ترس مراقب --------------------- خودمو قهوهاي ديدم کاش ميشد حتي توي خواب ----------- من و تو يک 10 بگيريم اون وقت از خوشحالي محض ------------- تو آغوش هم بميريم